واكسیناسیون در مدیریت بهداشتی گله های شیری

منتشر شده در سومین همایش ملی مدیریت بهداشت دام، دانشگاه شیراز (AHMS)
کامران شریفی

خلاصه
واكسیناسیون بخشی جدایی ناپذیر از برنامه جامع مدیریت و بهداشت گله است. با این حال، در این روند شاهد آن هستیم كه تعداد بیماری‌هایی كه بازده و سودآوری گله را تهدید می‌كنند بیشتر می‌شوند. شاید مهمترین واكسن مصرفی در مراكز پرورش گاو شیری واكسن تب برفكی باشد كه گاهی فواصل دو واكسیناسیون علیه آن در برخی مناطق به كمتر از ۴ ماه می‌رسد. از سوی دیگر، ورود برخی بیماری‌ها به كشور تسهیل شده است. برای مثال، در چند سال گذشته شاهد رسوخ بیماری لامپی اسكین به كشور و واكسیناسیون اجباری با آن شدیم. دورنمای‌امید بخش امكان‌پذیر بودن دستیابی به سطوح بالای تولید شیر و معیار‌های تولید مثلی ضرورتا نیازمند توجه به واكسیناسیون علیه تعداد قابل توجهی از بیماری‌های عفونی از قبیل BVD، IBR و لپتوسپیروز است. احتمال دارد واكسیناسیون علیه برخی بیماری‌ها (برای مثال بلوتانگ و ویروس شمالنبرگ) در آینده ضروری شود و وضعیت را پیچیده‌تر كند؛ به ویژه كه انواع متعددی از واكسن‌ها وجود دارد و توجه همزمان به بازدهی زیست شناختی واكسن از یك طرف و توجیه اقتصادی آن از طرف دیگر كار پیچید‌های است. واكسیناسیون به هر حال همراه با ورود استرس به گله است و ممكن است مراكز پرورش گاو شیری متوجه شوند كه به رغم وجود شواهد اثباتی برای مصرف برخی واكسن‌ها به علت متراكم شدن برنامه واكسیناسیون در تقویم كاری گله فرصتی برای این كار وجود نداشته باشد. هدف این مقاله طرح ضرورت رویكرد به تنظیم مدیریت بهداشتی گله در استفاده از واكسیناسیون هم به عنوان استراتژی و هم به عنوان تاكتیك است.
واژه های كلیدی: واكسیناسیون، مدیریت بهداشتی گاوهای شیری

مقدمه
امروزه مفاهیم كلانی چون بهداشت گله، سلامت یكپارچه، بهره وری اقتصادی و آب مجازی و در مجموع مفاهیم كلان جای پای خود را در حوزه پرورش دام مثل بسیاری از حوزه‌های دیگر باز كرده است. با این وجود هنوز بخش قابل توجهی از فعالیت حرف‌های دامپزشكان صرف رسیدگی به امور اضطراری و حوادث روزآمد مثل رسیدگی به گاو زمین گیر، انجام اعمال جراحی، یا تشخیص آبستنی در سطح گله می‌شود. نیاز امروز مراكز پرورش گاو شیری و در عین حال فرصت رو به شكوفایی فعالیت حرفه‌ای برای دامپزشكان این است كه سطح فعالیت خود را از امور روزمره و اضطراری به پاسخگویی به نیاز‌های كلان گله ارتقاء دهند و امور با اهمیت از لحاظ اقتصادی را شناسایی كرده به تصحیح خطا‌های آن بپردازند. اهمیت پیشبینی و تحلیل مسائل برای كاهش یا پیشگیری از خسارات اقتصادی و مدیریت خطر، روز به روز بیشتر می‌شود. عرضه‌ی اطلاعات مدیریتی و بهداشتی خود یك بازار اقتصادی در حال تكوین برای دامپزشكان است. خیلی عجیب نیست اگر خود دامداران هم احتمال ندهند كه دامپزشكان مجهز به چنین توانایی‌ها هستند و حتی ندانند كه در دامداری خودشان پرداختن به سطوحی عالی از فعالیت‌های اقتصادی امكان‌پذیر است. ما دامپزشكان به همراه دامپروران و متخصصین علوم دامی، به رغم پیشرفت‌های زیاد در امور مدیریتی هنوز در آغاز یك راه طولانی هستیم.
در ۱۰ تا۲۰ سال گذشته پس از بحث‌های فراوان مشخص شده است كه دستیابی همزمان به سطوح بالای تولید شیری و تولید مثل در گله‌های شیری غیر ممكن نیست (برای بحث مفصل‌تر در این زمینه مراجعه كنید به شریفی، ۱۳۹۴ (۱). مجموع‌های از اقدامات بهداشتی، مدیریتی، فناورانه، زیست فناوری و..... را باید به درستی و به نحو مقتضی به خدمت گرفت تا به دو هدف پیشگفته دستیافت. در این جا باید فوراً اضافه كرد كه منظور از این مجموعه اقدامات، آن دسته از امكانات و روش‌هایی است كه در واحد دامپروری خاصی قابل اجرا است و توجیه اقتصادی دارد. مجموعهی اقدامات مدیریتی قابل اجرا در عرصه‌ی دامپروری‌ها گستردگی بسیاری یافته است كه مدیریت آن‌ها برای تركیب روش‌های اجرایی ظرأفت بسیاری دارد. برای مثال در كنار برنامه‌های گریز ناپذیری مانند سم چینی، معاینات پس از زایمان و شیردوشی، آماده‌سازی غذا و توزیع آن، به طور همزمان برنامه‌های دیگری مانند استفاده از نمك‌های آنیونی و اندازه‌گیری pH ادرار برای سنجش اثر آن‌ها، خوراندن تركیبات گلوكوژنیك برای پیشگیری از كتوز، روش‌های همزمانی فحلی و تلقیح مصنوعی زمان دار نیز لازم به اجرا باشد. آیا همه اقدامات مطرح شده در صنعت گاو شیری در یك گاوداری و در بازهی زمانی كاری ۲۴ ساعته قابل اجراء است؟ هر چند اجرای آن خود در حال حاضر نیز كاری هنری است.
اگر بخواهیم موضوع این مقاله یعنی واكسیناسیون را نیز به این عرصه اضافه كنیم خواهیم دید كه حفظ یك مركز پرورش گاو شیری در مسیر موفقیت اقتصادی، مسئل‌های پیچیده و ظریف است زیرا هم تعداد بیماری‌ها برای مهار و هم تعداد واكسن‌ها برای مصرف افزایش یافته است. بنا بر این واكسیناسیون یك محور استراتژیك در عرصهی مدیریت گاو شیری است و در مفهوم كاربردی خود، نیازمند طرحی جامع برای اجرا است. عموماً بهتر است فواصل تزریق واكسن‌ها با هم در حدود ۱۴ روز باشد. با این حال در تجربیات نگارنده مواردی پیش آمده كه رعایت این نكته، با قید در نظر گرفتن تمامی امور مربوط به سلامتی گله مقدور نبوده است. از طرف دیگر، برنامه واكسیناسیون را بیش از این نمی‌توان مثل یك سیاههی سالیانه برای اجرا به دست دامدار داد. مسائل مهمی چون بیماری‌های نوپدید و واكسن‌های جدید و همچنین مسألهی محاسبهی هزینه و فایده هم لازم است. به ویژه كه در مصرف برخی واكسن‌ها باید مسألهی رساندن گله به مرحلهی پاكی از برخی بیماری‌ها را هم در نظر گرفت و اجرا كرد.
ممكن است در یك گاوداری متوجه شویم كه معیار‌های تولید مثل در سطح گله چندان مطلوب نیست. شاید اولین بیماری‌هایی كه به ذهن دامپزشك برسد كه واكسنی هم علیه آن‌ها موجود است BVD یا IBR باشند. بدون داشتن تخصصی در جامعه‌شناسی و روانشناسی صدور حكمی كلی در مورد جامع‌های كه در آن زندگی و كار می‌كنیم صحیح نیست. با این حال به نظر می‌رسد در ضمیر ناخودآگاه كسانی كه با آن‌ها سر و كار داشتهام، انتظار نوعی معجزه و نتیج‌های همیشه عالی از مصرف واكسن‌ها و مواد زیستی وجود دارد. باید پیش از توصیه به مصرف واكسن‌ها از پیامد‌های این پیش فرض آگاه بود. در یك مطالعه روی كارآیی واكسن‌های غیرفعال BVD و IBR، محققین اعلام كردند كه نتوانستند كارآیی مفیدی از آن در چند گله مشاهده كنند (۲)؛ ضمن این كه خود به برخیی محدودیت‌ها در روش اجرا و استنتاج اشاره دارند. برای تصمیم‌گیری در به كار‌گیری واكسنی خاص بهتر است روند‌های كلی از نتایج واكسیناسیون را در دسته‌ای از مطالعات برای تصمیم‌گیری مورد توجه قرار داد. در یك مطالعه (از نوع متاآنالیز) مشخص شده كه در مجموع و نه در تمام موارد، روند كلی در استفاده از واكسن BVD دارای تأثیرات مفید بوده است؛ به نحوی كه كاهشی به میزان ۴۵ درصد در موارد سقط و حدود ۸۵ درصد در میزان عفونت جنین، و افزایشی تقریباً ۵ درصدی در ریسك آبستنی در گاو‌های واكسینه نسبت به گاو‌های غیرواكسینه گزارش شده است (۳). در این موارد شرایط را باید برای دامدار كه قرار است هزینه‌های واكسیناسیون را بپردازد، توضیح داد و تمامی پیامد‌های ممكن از بابت انجام واكسیناسیون یا احتراز از آن را تشریح نمود.

اهمیت وجود آزمایشگاههای تخصصی و دانش تخصصی استفاده از پاراكلینیك:
امروزه به ویژه در شهر‌های بزرگ شاهد تكوین و گسترش آزمایشگاه‌های تخصصی مجهزی هستیم كه در جای خود ارزشمند است.
با این حال به همان نسبت در زمینهی القای دانش استفاده از امكانات آزمایشگاهی در دامپزشكان حرفه‌ای و آشنا نمودن دامداران با مزایای آن تلاش كافی صورت نگرفته است.

اهمیت انجام آزمایش های تشخیصی: منتظر علائم بیماری برای اقدام نمانید!
نبود برخی بیماری‌ها در گله خبر مسرت بخشی است؛ بنا بر این بهتر است دامداران به استقبال انجام آزمایش‌های لازم از بابت وجود یا عدم بیماری‌های عفونی در گله ی خود بروند. برای مثال بهتر است همیشه روی موارد سقط حساسیت ویژ‌های داشته باشیم و جنین سقطی، به هر وسیله‌ای كه شده، به شیوه‌ی مناسب و در زمان مقتضی به مراكز مجهز برای بررسی علت سقط فرستاده شود. دامدار اگر بداند كدام بیماری‌ها در گلهاش حضور ندارند می‌تواند اقدامات كنترلی خاص آن بیماری‌ها را اجرا كند تا مانع رسوخ آن‌ها به گله شود. ایمنی زیستی تنها در اختیار گذاشتن لباس و چكمهی تمیز در اختیار بازدید كنندگان نیست. واكسیناسیون بخشی از برنامه جامع بهداشتی گله است و باید طوری طراحی شود كه به اصطلاح بتوان آن را به خورد برنامه جامع بهداشتی گله داد و ارزش اقتصادی آن نیز باید برای دامدار ملموس باشد. هیچیك از واكسن‌ها تأثیر محافظتی كامل و ۱۰۰ درصد ندارند. اشاره به تمامی واكسن‌هایی كه می‌توان از آن‌ها استفاده كرد در این مختصر نمی‌گنجد. در این جا به چند مورد از آن‌ها اشاره خواهد شد.

واكسنهای با سابقه ی مصرف طولانی در كشور
واكسن تب برفكی: تب برفكی مهمترین بیماری است كه در ایران و حتی در سطح جهان با آن دست به گریبانیم و شاید سالانه سه تا چهار بار برای واكسیناسیون آن به دامداری‌ها مراجعه شود. هم اكنون مشكل كشور ما با تیپA و ساب تایپ ژنوتیپ ۷ است. واكسن مریال فعلی فاقد توان ایمنی زایی علیه این ژنوتیپ است. بر اساس تجربهی فعلی اگر در آغاز رخداد تب برفكی در گله باشیم، تزریق واكسن وتال تركیه یا تتراوالان رازی (این یكی فعلا موجود نیست) ارجح است. زمانی كه هنوزتب برفكی در گله رخ نداده و در حالت خوف و رجا (انتظار) به سر می‌برید و احتمال رخداد وجود دارد ولی فرصت هم هست واكسن بریلیانت هندی كه روغنی است (تزریق عضلانی) تاكنون خیلی خوب جواب داده است (ارتباط شخصی با دكتر محمد رشتی باف- متخصص بیماری‌های داخلی دام‌های بزرگ و معاون سلامت ادارهی كل دامپزشكی خراسان رضوی). با این حال به علت ماهیت بسیار متغیر ویروس تب برفكی ممكن است كه تا لحظه به چاپ رسیدن این نوشتار كل برنامهی واكسیناسیون تب برفكی دستخوش تغییر و تحول شود.
نگارنده به تجربه برایش مسلم شده است كه ادارات دامپزشكی به دلایل كمبود امكانات و نیروی انسانی نمی‌توانند دامداران را به موقع و به میزان كافی آگاه و توجیه كنند و به همین دلیل دامپزشكان حرف‌های فعال در سطح دامداری‌ها هستند كه باید خود با ادارات دامپزشكی در تماس باشند و اطلاعات جدید را به دامداران بدهند. تلقی عمومی مبنی بر این كه مبارزه با تب برفكی از امور حاكمیتی است رافع مسئولیت ما دامپزشكان در حمایت از دامداران در برابر تب برفكی نیست؛ زیرا با توجه به دورهی نقاهت طولانی آن بسیاری از اقدامات مفید و سودآور دامپزشكی (هم برای دامدار و هم برای دامپزشك) در گله تا مدت‌ها تحت الشعاع عوارض آن قرار می‌گیرد. در مجموع تب برفكی یكی از مهمترین و در عین حال پرچالش‌ترین بیماری‌ها برای ریشه كنی است. ریشه كنی این بیماری درسطح جهان می‌تواند یكی از مهمترین دستاورد‌های بشر در قرن بیست و یكم میلادی باشد و همكاری بالایی بین لایه‌های مختلف
اجرایی در سطوح ملی و بین‌المللی لازم است تا بتوان در یك دورهی ۲۰-۳۰ ساله به مرز ریشه كنی دست یافت (۴). گزارش شده كه ۳۷ درصد از گاو‌هایی كه برای كشتار به كشتارگاه مشهد در استان خراسان رضوی اعزام شده بودند به صورت حامل آلوده بهاین ویروس هستند. یك تحلیل از این یافته می‌تواند این باشد كه در زمان‌هایی كه به ظاهر شكل بالینی بیماری رخ نمی‌دهد و با واكسیناسیون معمول به نظر می‌رسد كه توانسته‌ایم ویروس را مهار كنیم، در واقع ویروس در جمعیت نشخواركنندگان در حال گردش بوده است (۵). با چنین سطح بالایی از ویروس درگردش، دور از انتظار نیست كه به محض افزایش سطح بیماریزایی ویروس، شاهد رخداد‌های مكررش باشیم. تا زمانی كه بتوانیم دام واكسینه را از دام آلوده به سویه وحشی بیماری تشخیص دهیم و آن را اجرایی كنیم هنوز راه درازی داریم؛ اما قدم اول می‌تواند برنامه‌ریزی برای تولید یا واردات واكسن‌هایی باشد كه فاقد پروتیین‌های غیر ساختمانی باشند. اگر این سیاست فراگیر شود، از روی پادتنهای ویروس تب برفكی می‌توان واكنش سرمی ناشی از واكسیناسیون را از واكنش سرمی ناشی از آلودگی با ویروس وحشی در گردش بازشناخت تا بتوان پویایی پیچیده‌ی ویروس تب برفكی را بهتر درك كرد. در درازمدت چاره‌ای نخواهیم داشت كه كنترل مؤثر و مرحله به مرحله‌ی تب برفكی را تا مرحله‌ی ریشه كنی اجرا كنیم. برای این كار هماهنگی مؤثری باید بین مدیران دامداری‌ها، دامپزشكان حرفه‌ای و سازمان دامپزشكی وجود داشته باشد.

واكسن شاربن: باكتری شاربن چند دهه در خاك دوام دارد. با توجه به این كه بیش از چند دهه ازآغاز واكسیناسیون علیه شاربن در كشور میگذرد، میتوان امیدوار بود كه اگر به همین روال حركت كنیم مصرف این واكسن، البته در آیندهای نه چندان نزدیك ،در بسیاری از استانها میتواند متوقف شود. در حال حاضر واكسیناسیون علیه شاربن در تعدادی از استانها متوقف شده است. با این حال، چال كردن دام تلف شده از شاربن در خود دامداری و نه سوزاندن آن، یكی از عوامل بقای شاربن است. بسته به تشخیص ادارات دامپزشكی، سالانه یك تا دوبار این واكسن باید تزریق شود. با توجه به بالا رفتن میانگین تولید شیر گاوها، نگارنده شاهد آن بوده كه پس از تزریق این واكسن به مدت 2-3 روز میانگین تولید شیر گله 2-3 كیلوگرم كاهش یافته كه خسارت اقتصادی قابل توجهی است. رعایت معیارهای ایمنی زیستی در مهار این بیماری تا مرحلهای كه جرأت كنیم واكسیناسیون علیه آن را متوقف كنیم ضروری است. ناگفته نماند كه بیماری شاربن یكی از سلاحهای زیست شناختی است و امكان حملات تروریستی با آن وجود دارد(6). از این رو آمادگی كامل برای مقابله با آن در شرایط آشفته ی منطقه ی خاورمیانه ضروری است.

واكسن بروسلوز- از سال 1332 واكسیناسیون با سویهیS19 باكتری بروسلا آبورتوس شروع شد تا این كه از سال 1385 به جای آن با واكسن RB51 ادامه یافت. واكسن S19 ایمنی قویتری میدهد ولی واكسن RB51 در كار سرولوژی تشخیصی (كاهش موارد مثبت كاذب) برتری دارد. اهمیت به كار گیری همه معیارهای ایمنی زیستی برای مبارزه با این باكتری بسیار مهم است زیرا تنها 65 تا 75 درصد گاوهای واكسینه در تمام طول عمر خود در برابر آلودگی با باكتری مقاوم باقی میمانند. تكیه بیش از حد بر واكسیناسیون علیه این بیماری خطرناك است و تنها میتواند بخشی از برنامه ی جامع و استراتژیك بروسلوز در سطح گله باشد (7 و 8).

واكسن تیلریوز گاوی- بیماری تیلریوز گاوی از روزگار بسیار دور برای دامداران شناخته شده بوده تا زمان پیدایش داروهای موثر در برابر آن آن تنها راه چاره ی مقابله با آن تزریق اكسی تتراسیكلین و احیاناً خوراندن هندوانه به گاو بود. واكسن تیلریوز باید در زمانهایی كه كنهها فعالیت ندارند یعنی فصول سرد سال تزریق شود. نگارنده حتی در فصل پاییز و زمستان كه هوا ملایم بوده باشكل بالینی بیماری برخورد نموده است. در ضمن، مواردی را نیز شاهد بوده كه دامدار پس از چند سال تزریق واكسن تیلریوز و فقدان موارد درمانگاهی بیماری در فصول گرم سال، به این فكر افتاده كه برای صرفه جویی در هزینه ها واكسیناسیون در فصل زمستان را قطع نماید. پس از سه سال قطع واكسیناسیون و نبود موارد درمانگاهی، در سال چهارم پنج راس از دام ها در اثر تیلریوز حاد تلف شدند. باید توجه داشت كه واكسن مانع از رسوخ تیلریا به بدن و گلبول های قرمز نمیشود (9) و تنها از بروز علائم بالینی شدید جلوگیری میكند (10). با توجه به این كه كنه ها نقشی مهم در انتقال تیلریا آنولاتا دارند، بر اساس شواهد موجود نمیتوان قطع كردن واكسن تیلریوز را به كسی توصیه كرد. بازه زمانی پس از آن هم طولانیتر از واكسنهای دیگر است و توصیه شده كه تا سه هفته پس از واكسیناسیون علیه تیلریوز واكسنهای ویروسی و باكتریایی استفاده، و دام كشتار نشود. اگر دامداری بخواهد خطر تزریق نكردن واكسن تیلریوز گاوی را بپذیرد، می بایست موارد ایمنی زیستی مبارزه با كنه مثل سمپاشی مرتب را بپذیرد كه عملا غیرممكن است.

واكسنهای با مصرف رو به رشد
واكسن IBR-
اهمیت بیماری IBR در زمینهای كه هدف این مقاله است بیشتر به سقط جنین و اختلالات دستگاه تولید مثل تا مرحلهی نازایی هم در گاو ماده و هم در گاو نر برمی گردد. به هر حال نگارنده با مواردی از رخداد این بیماری مواجه بوده است كه با تب بالا (حدود41درجه ی سانتیگراد) به مدتی طولانی (بیش از یك هفته) همراه بوده، به داروهای ضدالتهاب غیر استروییدی مقاوم بوده و پس از بهبود ظاهری هم به دلیل بازدهی پایین اقتصادی به ناچار حذف شده است. ویروس وحشی و همچنین ویروس موجود در واكسن زندهی تخفیف حدت یافته میتواند به صورت نهفته در بدن گاو دوام بیاورد. تا آن جا كه نگارنده اطلاع دارد واكسن زندهی تخفیف حدت یافته وارد بازار ایران نشده است (اصولا سازمان دامپزشكی در برابر ورود هر نوع واكسن زنده مقاومت بسیار بالایی نشان میدهد). دو نوع واكسن به بازار ایران، یكی واكسن كشته و دیگری واكسن ماركر ، راه یافته است. با این كه واكسن ماركر بسیار گرانتر است ،مزیت آن در این است كه بر اساس آزمایشهای سرولوژی دام حامل ویروس از دام واكسینه قابل شناسایی است. با توجه به گسترش جهانی ویروس IBR، برای اثبات وجود ویروس در گله زیاد سخت نمیگیرند و در صورت نبود امكانات تشخیصی انجام واكسیناسیون موجه است (11).

واكسن BVD- وجود پادتن های ضد ویروس BVD در شیر مخزن گاوداری میتواند نشانه ی وجود ویروس در گله باشد و اگر تاكنون واكسنی علیه این بیماری در گله مصرف نشده نشانهی مهمی است. بنا بر این لازم است كه این موضوع را بیشتر بررسی كرد. دو سوال اساسی در راهبرد مهار BVD مطرح است:
1. آیا گله ی مورد نظر آلوده به ویروس BVD هست یا خیر! (این كار از راه جستجوی پادتن ویروس در شیر مخزن گاوداری ممكن است)
2. آیا دامهای با عفونت پایدار در گله وجود دارند یا خیر! (این كار از طریق جستجوی پادگن ویروس در نمونه های خون امكان پذیر است)

پاسخ به سوالات بالا اهمیت دارد زیرا باید اول موجه بودن مصرف واكسن را در این گله در نظر بگیریم چون هزینه بر است، درضمن اگر گوساله ی با عفونت پایدار در گله وجود داشته باشد باید مادر (و احیاناً خواهران) او را نیز در گاوهای مولد پیدا كنیم. در ضمن مادام كه پادتن های مادری كاهش نیافته اند، نتیجه ی آزمایش گوساله ی با عفونت پایدار به طور كاذب منفی خواهد بود.
واكسن تنهای BVD و واكسن سه گانه ی حاوی ویروس كشته یBVD به همراه IBR و PI3 را میتوان تهیه كرد. البته بخش IBR آن از نوع ماركر نیست. همزمان با این واكسن بهتر است در سطح گله دامهای دارای عفونت پایدار را شناسایی و حذف كرد. در سطح كشور آزمایشگاه هایی تاسیس شده اند كه از طریق آزمایش الایزا (جستجوی آنتی ژن) میتوان روی نتایج آزمایش های آن ها تكیه و برای حذف دامهای با عفونت پایدار اقدام كرد. بدون حذف گوساله های دچار عفونت پایدار واكسیناسیون كاری ناقص خواهد بود زیرا واكسیناسیون منظم و بلند مدت به تنهایی تاكنون نتوانسته است گلهای را از این ویروس پاك كند( 11). حتی در صورت واكسیناسیون و حذف دام های دچار عفونت پایدار باید مراقب رسوخ مجدد ویروس در گله ی واكسینه بود؛ به ویژه هنگامی كه دام جدیدی وارد گله می شود. آلوده شدن واكسن IBR به ویروس BVD در هلند در 1999یك تجربه ی جالب در این زمینه است (12). عفونت حاد با ویروس BVD در یك گله ی واكسینه باز هم میتواند باعث سقط در جنین های 25-70 روزه شود (13). این یافته تاكیدی دیگر بر اهمیت تركیب واكسیناسیون با معیارهای ایمنی زیستی است.

واكسن لپتوسپیروز- بیش از 200 سرووار از لپتوسپیرا را عامل سقط، مرده زایی و تولد گوساله های ضعیف میدانند. به ویژه سرووار هارجو را به طور فزایندهای با ناباروری و مرگ زود هنگام آمبریو مرتبط دانسته اند. افزون بر این، لپتوسپیروز بیماری بالینی مشتركی بین انسان و دام است (14). موسسه ی رازی واكسن سه ظرفیتی لپتوسپیروز را تولید میكند. با این حال بسیاری از مراكز پرورش گاو شیری این واكسن را مصرف نمی كنند. داشتن تصویری جامع از شیوع لپتوسپیروز در كشور خیلی آسان نیست. تا آن جا كه نگارنده میداند در بعضی شرایط اقلیمی مثل منطقهی مغان لپتوسپیروز شایع و واكسیناسیون علیه لپتوسپیروز ضروری است. در استان های شمالی كشور نیز بیماری با اهمیتی است (15 و 16).

واكسنهای بیماری های نوپدید و بازپدید
واكسن لامپی سكین -
تا 1950 بیماری لامپی سكین محدود به آفریقای جنوبی بود اما در حدود 1989 توانست وارد آسیا شود. در دهه های 70 و 80 میلادی یك بیماری ملایم بود ولی پس از خروج از آسیا بیماریزایی آن تشدید شد (17). در كشورهای همسایه اولین موارد آن در 2013 در عراق گزارش شد (18). به نظر میرسد كه با گرم شدن هوا و حركت پشه های ناقل به مدارهای جغرافیایی بالاتر، ایران نیز از گزند این بیماری در امان نمانده است به طوری كه از اواسط بهار 1393 هجری شمسی لامپی سكین پس از ورود از غرب ایران تا عمق قابل توجهی از كشور حتی تا خراسان شمالی و بوشهر نفوذ پیدا كرد (19). در ماه سپتامبر 2016 رخداد بیماری از روسیه، قزاقستان، بلغارستان، ارمنستان و آلبانی گزارش شده است (20) كه نشان دهنده ی تغییر كلی در اپیدمیولوژی بیماری است. برای مقابله با این بیماری به توصیه ی سازمان دامپزشكی واكسن آبله ی گوسفند و آبله ی بز با 5 برابر دوز مصرف در گوسفند و بز به گاوها تزریق میشود. حركت كشوری در پیشگیری از این بیماری لازم است و باید واكسن آن حتی الامكان در فصول سرد سال انجام شود. با این وجود در سال 95 در استان خراسان رضوی مصرف واكسن حتی در تابستان نیز توصیه شد. برای اطلاعات بیشتر به مقالهی نوری( 1395) مراجعه كنید (21).

واكسن تب سه روزه - با این كه حضرتی و همكاران در 1975 ویروس تب سه روزه را در ایران جدا كرده بودند (22)، به نظرمیرسد كه هیچ گاه اهمیت آن به اندازهی چند سال اخیر نبوده كه ضرورتا واكسیناسیون علیه آن را در پیش گرفته ایم. واكسن ازنوع غیرفعال است و دو تزریق عضلانی با فاصله ی دو هفته باید تزریق شود. هم تزریق به روش عضلانی و هم الزام به دو بار تزریق ،اجرای آن را سخت میكند. هنوز هم در استان های شمالی كشور واكسیناسیون علیه آن انجام میگیرد.

چند واكسن كه احتمالا در آیندهای نه چندان دور مصرف آن ها الزامی خواهد شد.
واكسن زبان آبی -
اولین بار رد پای این ویروس را افشار و كیوانفر در 1974 با مشاهدهی پادتن های ضد ویروس زبان آبی در سرم خون گوسفندان كشتارشده در كشتارگاه های تهران و شیراز گزارش كردند (23). در آن زمان هنوز ویروس به اروپا سرایت نكرده بود. عریان و همكاران( 2014) پادتن ویروس زبان آبی را به ترتیب در 3,85 درصد و 4,74 درصد از از بزها و گوسفندان با سابقه ی سقط و بیماری مخاطی از استان فارس گزارش كردند (24). چنین سطح بالایی از واكنش سرمی میتواند نشان دهنده ی فعال بودن ویروس در منطقه باشد. ویروس زبان آبی هم همانند ویروس های تب سه روزه و لامپی سكین از طریق پشه ها منتقل می شود با این تفاوت كه تعداد گروه های سرمی آن در حال حاضر 24 گروه، و نبود ایمنی متقاطع بین گروه های آن چالش بزرگی برای مبارزه با ویروس از راه واكسیناسیون است. ویروس در سال 2006 توانست از دریای مدیترانه گذشته در اروپا مستقر شود (25 و 26). به نظر می رسد دور نخواهد بود كه روزی مجبور شویم از رفتار انفعالی فعلی در برابر ویروس زبان آبی دست برداشته استراتژی فعالی را در پیش گیریم.

واكسنهای ورم پستان- در ایران واكسنهای مخصوص ورم پستان، به رغم مصرف محدود، هنوز عمومیت نیافته اند. با توجه به باكتریهای متعددی كه عامل ورم پستان هستند، در آینده ممكن است لازم شود كه چند واكسن ورم پستان یا واكسنهای چند تایی مصرف شود. رتبه اول در بین باكتریهای عامل ورم پستان با استافیلوكوكوس اورئوس و استرپتوكوكوس یوبریس است (11). اخیرا نیز رخداد موارد درمانگاهی مایكوپلاسما بوویس در تهران به صورت ورم پستان (و عفونت در برخی اندام های دیگر) گزارش شده و درمان آن نیز بسیار مشكل و شیوع آن نگران كننده است ( 27). در استان فارس هم از شیر تانك گاوداریها این باكتری را جدا كرده اند (28). مهار ورم پستان در مدیریت جامع بهداشتی گله نقش محوری دارد و توجه به آن در مقام نخست است. كنترل هر بیماری كه مشروط به حذف دام از گله باشد، از لحاظ اهمیت و اولویت به پای ورم پستان نمیرسد. برای مثال، اگر بنا بر آن است كه بیماری یون در گله مهار و ریشه كن شود، ابتدا باید میزان شیوع ورم پستان در گله را به حد قابل قبولی رساند و بعد برای حذف گاوها برای یون یا هر بیماری مهم دیگری (همانند IBR) عمل كرد.

واكسن سل- سازمان دامپزشكی بریتانیا اعلام كرده بود كه زودتر از سال 2023 واكسن سل گاو به بازار نخواهد آمد (29). اما طلیعه آن از هم اكنون پدیدار شده است؛ آن هم از نوعی كه توانایی تشخیص گاو واكسینه از گاو مبتلا را دارد (30). در حال حاضر تست و قرائت نتیجهی تست سل در هر بار، دو روز كاری را از پرسنل گاوداری میگیرد. مشكل دیگر كه انگیزهی بزرگی برای ریشه كنی و حركت به سوی واكسیناسیون است، به این موضوع برمی گردد كه اگر گله ای در آزمایش سل مثبت شود به مدت طولانی قرنطینه میشود و در این مدت قادر به فروش تلیسه نیست و خود این مسئله ممكن است دامدار را با خسارات اقتصادی شدید مواجه سازد.
چنین محدودیتی در نقل و انتقال گاو تا سال 1996 در ایرلند مرسوم بود ولی بعدا مشخص شد كه نه صرفهی اقتصادی دارد و نه كمكی به ریشه كنی سل گاوی میكند (31). همین تجربه به وضوح نشان می دهد كه برنامه ی كنترل و ریشه كنی بیماریها باید بامفاهیم اقتصادی همراستا باشد و هم دامپزشكان حرفه ای و هم سازمان دامپزشكی به این تجربه توجه كافی داشته باشند.

واكسن ویروس شمالنبرگ - این ویروس از سال 2011 شناسایی شده است و مشخص شده كه نقش مهمی در ایجاد سقط دارد.
توان گسترش آن در حدود 20 برابر ویروس زبان آبی است و بنا بر این محتمل است كه وارد كشور شود. برای اطلاعات بیشتر به لطفی( 1395) مراجعه كنید (32). مبارزه با این ویروس نیز راهی جز واكسیناسیون ندارد.

واكسن برای اسهال گوساله ها
تا جایی كه نگارنده میداند، در حال حاضر دو واكسن برای مصرف در گوساله ها وجود دارد. یكی واكسن پلی والانی كه ادعا میكند علیه تعدادی از عوامل باكتریایی و ویروسی اسهال گوساله ها توان ایمنی زایی دارد و دیگری واكسنی كه حاوی "آنتی ژنهای مركزی باكتریهای گرم منفی" و اختصاصا علیه E.coli ایمنی زایی دارد و مصرف آن دو منظوره، در گوساله برای اسهال و در گاو بالغ برای مقابله با ورم پستان كلیفرمی است. در هر حال باید این واكسنها را به گاو در دوره خشكی تزریق نمود. بنا بر این باز هم برنامه اجرایی گله در بخش گاو شیری متراكمتر می شود.
جا دارد در این جا به واكسن سومی هم كه تزریق آن به گاوهای آبستن سنگین ممكن است كه برای گوساله ها مفید باشد اشاره نمود. گاهی با مواردی از شیوع سپتی سمی های بسیار شدید كه با مرگ ناگهانی و یا اسهال شدید و كشنده روبرو می شویم كه به هیچ شیوه ی مدیریتی یا دارویی پاسخ مناسب نمی دهند. در این موارد بهتر است در كنار سایر عوامل عفونی احتمال رخداد آنتروتوكسمی ،هر چند كم، را از نظر دور نداریم. تزریق واكسن آنتروتوكسمی گوسفندی مطابق دستورالعمل به گاوهای آبستن برای رساندن پادتن های لازم از طریق آغوز به گوساله طرفدارانی دارد (33 و 34). اطلاعات در این زمینه بیشتر از آن كه ناشی از شواهد مبتنی بر سند باشد، بیشتر متكی بر تجربه شخصی و مشاهدات دامپزشكان است كه خود منبعی قابل اعتنا است.
نظر شخصی نگارنده این است كه تزریق واكسنهای ذكر شده در این بخش را به صورت آزمون میدانی اجرا و نتایج را بررسی كنید؛ به این معنی كه گاوها را به دو گروه شاهد و تیمار تقسیم، و نتایج دو گروه با هم مقایسه شوند. اگر این كار انجام نشود، و اسهال گوساله در گله به هر ترتیبی- خواه به واسطهی واكسن، خواه به شیوه های مدیریتی وخواه به نیروی شفابخش طبیعت-مهار شود، سندی در دست نخواهید داشت كه چه هنگام امكان خاتمه دادن به مصرف واكسن وجود دارد؛ مگر این كه گله را در معرض خطر قطع مصرف واكسن قرار دهید. تصور آن خیلی ساده است اگر تعداد قابل توجهی از دامداریها بدون هیچ گونه آزمون میدانی شروع به تزریق واكسن آنتروتوكسمی كنند، ممكن است عرضه ی واكسن به مقدار كافی به صاحبان گله های گوسفند به علت افزایش ناگهانی تقاضا مختل شود.

نتیجه گیری- همراه با افزایش تولید شیر،گسترش مراكز پرورش صنعتی گاو شیری و همچنین تغییرات مهم در اقلیم و گسترش روند جهانی شدن، مبارزه با بیماریهای عفونی نیازمند طراحی و برنامه ریزی است و دیگر نمیتوان تنها به واكسیناسیون تكیه كرد. تلقی دامدار از واكسیناسیون به عنوان نوشدارو هم نیازمند ارشاد و تصحیح است. با توجه به تغییر دائمی ماهیت عوامل عفونی ،دگرگونی در توان بیماریزایی، گسترهی جغرافیایی و حتی مشخصات ایمنی زایی آن ها لازم است استفاده از واكسن در مبارزه با عوامل عفونی از تزریق مقطعی فعلی ارتقاء یافته به بخشی از برنامهی جامع بهداشتی گله تبدیل شود. تعدد عوامل عفونی كه با واكسیناسیون باید با آن ها مقابله كرد ما را وادار میكند كه نگاهی جامع و استراتژیك به این امر داشته باشیم و برنامه های مبارزه با بیماریهای عفونی باید جامع و دارای سطوح هماهنگی در سطح دامداری و در سطح كشوری باشند. در این مختصر نمی توان به تمامی بیماریهایی كه مبارزه از راه واكسیناسیون با آن ها امكان پذیراست اشاره كرد. هرچند اشاره نكردن به بیماریهای مهم دیگر هم چون بیماری یون و سالمونلوز دلیلی بر اهمیت نازل آن ها نیست؛ بلكه مجالی دیگر لازم است.
به دلایلی كاملا منطقی ورود واكسنهای زنده به كشور اگر نگوییم غیر ممكن، به سختی از دروازهی سازمان دامپزشكی قابل عبور است. تقویت نرم افزاری و سخت افزاری تولید و تكوین واكسنها لازم است و ما هم ناچار هستیم كه همانند كشورهای پیشرفتهی دنیا بر اساس سویه های خویش واكسنهای زندهی خودمان را بسازیم تا با كارایی بیشتری بتوانیم كنترل بیماریها را تا مرز ریشه كنی پیش ببریم. در این مورد رو آوردن به واكسنهای ماركر و مفاهیم دیوا (DIVA) برای تفكیك موارد آلوده به ویروس از موارد واكسینه و سایر مفاهیم مربوط به واكسینولوژی نقش به سزایی دارد. برخی از بیماریها همانند BVD و IBR در بحث ریشه كنی همپوشانی دارند و می توان با یك برنامهی جامع آن ها را تا مرز پاك كردن گله و ریشه كنی در سطح كشور عقب راند. توجه به تجربیات جهانی هم از این بابت اهمیت دارد.
طراحی برنامه ی جامع نیازمند پرورش نیروهای كارآمد است. بنا بر این اصلاح برنامه ی آموزشی از این بابت لازم است تا به جای تدریس مجزا و انتزاعی بیماریها، در یك نگاه جامع بیماریهای مختلف را با هم و در كنار هم و در یك روند پویا در تعامل با كلیه فعالیت های مدیریتی و اقتصادی به دانشجو آموزش داد تا به نوبه ی خود پس از دانش آموختگی بتواند برنامهی جامع و استراتژیك واكسیناسیون را بر اساس كارایی و قابلیت اجرا طراحی كند. پیاده كردن معیارهای اپیدمیولوژی در قالب فعالیتهای مدیریتی و اقتصادی باید نهادینه شود. نگاه راهبردی از این بابت اهمیت دارد كه تعداد بیماریهای عفونی و واكسنهای ضروری برای تزریق در حال افزایش است. با این حال ظرف زمانی و امكانات لازم برای تزریق همه ی واكسنها ممكن است وجود نداشته باشد یا به فرض وجود، آشفتگی زیادی در امور جاری صنعت پرورش گاو شیری ایجاد كند. بنا بر این در بازههای زمانی معینی باید بتوانیم بیماریها را با واكسیناسیون و معیارهای ایمنی زیستی تا مرحله ی ریشه كنی ببریم زیرا بیماری ها و واكسن های دیگری بالقوه در راه هستند.

منابع
1- شریفی، كامران( 1394) توسعه پایدار در صنعت پرورش گاو شیری، مجموعه مقالات دومین همایش ملی مدیریت بهداشت دام، صص 186-196، 24 اردیبهشت، دانشكده دامپزشكی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.
2- رئوفی، افشین؛ بدیعی، آریا؛ موسی خانی، فرهاد، برادران سید، زهرا(. 1392) ارزیابی اثر بخشی واكسنهای غیر فعال علیه اسهال ویروسی گاوان و رینوتراكئیت عفونی گاوان. مجله تحقیقات دامپزشكی، دوره ی 68، شماره ی 3، ص 28-295.  

3- Newcomer, B.W., Walz, P.H., Given, M.D.,Alan E. Wilson, A.E. (2015) Efficacy of bovine viral diarrhea virus vaccination to
4- preventreproductive disease: A meta-analysis. Theriogenology 83:360–365.M. Rweyemamu, M., Roeder, P.,. MacKay, D., Sumption, K., Brownlie, J. Leforban, Y. (2008). Planning for the Progressive Control of Foot-and-Mouth Disease Worldwide. Transboundary Emerg. Dis. 55:73-87.
5- Rashtibaf, M., Sharifi, K., Zibaee, S., Dehghani, H., (2012) A survey on the frequency of Foot-and-Mouth disease virus carriers in cattle
in North-East of Iran by RT-PCR: implications for revising disease control strategy. Transbound. Emerg. Dis. 59:48-489.
6- Goel, A.K. (2015) Anthrax: A disease of biowarfare and public health importance. World J Clin Cases. 3(1): 20-33
7- Olsen, S., Tatum, F., Bovine brucellosis. Vet clin Food Anim. 26 (2010) 15–27.
8- Schuriga, G.G., Sriranganathana, N., Corbel, M.J.(2002)Brucellosis vaccines: past, present and future.Veterinary Microbiology 90: 479–694.
9- Tait, A., Hall, F.R. (1990)Theileriaannulata: control measures, diagnosis and the potential use of subunit vaccinesRev. sci. tech. Off. int.
Epiz., 9 (2)387-4.
10- Pipano, E., Shkap, V. (2000) Vaccination against Tropical Theileriosis. Annals of N Y Academy of sciences.916:484-500.
11- Paton, N., (2013) Cattle vaccination: decision making inherd health planningIn Practice 35: 77-84.
12- Antonis, A.F., Bouma, A., de Bree, J., de Jong MC. (2004)Comparison of the sensitivity of in vitro and in vivo tests for detection of the presence of a bovine viral diarrhoea virus type 1 strain. Vet Microbiol. 102(3-4):131-140.
13- Murray, R.D. (2006). A practical approach to infectious abortion diagnosis.Proceedings 24thWorld Buiatrics Congress, Nice, pp. 260– 268.
14- Grooms, D.L., Bolin, C.A. (2005) Diagnosis of fetal loss caused by bovine viral diarrhea virus and Leptospira spp. Vet Clin Food anim. 21:403-472.
15- Honarmand, H., Eshraghi, S., Khorramizadeh, MR., Hartskeerl, R.A., Ghanaei, FM., Abdollahpur, GR., Eshraghian, MR.,(2007) Distribution of human leptospirosis in Guilan province, Northern Iran. Iranian journal of public health. 36(1)68-72.
16- Honarmand, HR., Eshraghi, S.S. (2011) Detection of leptospires serogroups, which are common on human acute leptospirosis in Guilan, Northern of Iran. Iranian Journal of public health. 40(1)107-114.
17- Rweyemamu, M., Paskin, R., Benkirane, A., Martin, V. Roeder, P. KRIS Wojciechowski, K. (2000) Emerging Diseases of Africa and the Middle East. Annals of N Y Academy of sciences. 916(1)47-63.
18- Al-Salihi, K. A. Hassan, I.Q. (2015) Lumpy Skin Disease in Iraq: Study of the Disease Emergence. Transboundary and Emerging Diseases. 62(5)457–574.

19- ورشوی، حمیدرضا؛ آقا ابراهیمیان، محمد؛ عبدالهی، داراب؛ بارانی، سید محمد؛ هدایتی، زینب؛ ابراهیمی جم، محمد حسن؛ حقیقی، سوسن رخداد نوپدید بیماری لمپی اسكین در ایران. كتاب مقالات سخنرانان مدعو نوزدهمین كنگره دامپزشكی ایران، صص 74-78، 6-8 اردیبهشت ماه 1395، تهران ،ایران. 

20-http://www.oie.int/wahis_2/public/wahid.php/Diseaseinformation/WI/index/newlang/en (Accessed 2//10/2016)

21- نوری، محمد. بیماری لمپی اسكین در ایران و جهان: ظهور بیماری، نشانه های بالینی و مشكلات پس از آن. كتاب مقالات سخنرانان مدعو نوزدهمین كنگره دامپزشكی ایران، صص 69-73، 6-8 اردیبهشت ماه 1395، تهران، ایران .

22-Hazrati A, Hessami M, Roustai M, Dayhim F (1975) Isolation of Bovine Ephemeral Fever Virus in Iran. Arch Razi Inst. 27: 80–81.
23-Afshar A, Kayvanfar H (1974) Occurrence of precipitating antibodies to bluetongue virus in sera of farm animals in Iran. Vet Rec 94:233–235.
24-Oryan, A., OmidrezaAmrabadi, O., Mohagheghzadeh, M. (2014)Seroprevalence of bluetongue in sheep and goats in southern Iran with an overview of four decades of its epidemiological status in Iran. Comp.Clin.Pathol. 23:1515–1523.
25-Hateley, G., (2009) Bluetongue in northern Europe: the story so far. In Practice.31, 202-209.
26-Maclachlan, N.J., Guthrie, A.J. . (2010) Re-emergence of bluetongue, African horse sickness, and other Orbivirus diseases Vet. Res. 41:35-46.

27- بدیعی، آریا؛ موسی خانی، فرهاد؛ محی الدین، سید امیر؛ساسانی، فرهنگ؛ ظفری، فرهنگ. گزارش وقوع موارد شیوع مایكوپلاسما بویس در دامپروریهای اطراف تهران. كتاب مقالات سخنرانان مدعو نوزدهمین كنگره دامپزشكی ایران، صص 231-233، 6-8 اردیبهشت ماه 1395، تهران ،ایران.

28-Mohebbi-fani, Shekarforoush, S.S. , Hosseinzadeh S., , Ansari-Lari ,M., Mousavi-Davoodi , M., Khorrami, R. (2016) Discrepancies in Evaluating Farm Management Routines as Risk Factors of Raw Milk and Udder Hygiene in Selected Dairy Farms of Fars Province, Iran.
J. Fac. Vet. Med. Istanbul Univ., 42 (2), 138-149.
29-Anonymous. Plan to rid England of TB. http://mrcvs.co.uk/en/news-story.php?id=10056(accessed, 22/10/2013)
30-Waters,W.R., Palmera,M.V., Buddleb, B.M., Vordermeier, H.M., (2012) Bovine tuberculosis vaccine research: Historical perspectives and recent advancesVaccine 30:2611– 2622.
31-Good, M., Duignan, A. Bovine tuberculosis eradication in Ireland. Proceedings of the 29th World Buiatrics Congress, PP64-67, Dublin, Ireland, 3rd-8th July, 2016 -

32- لطفی، محسن. مروری بر بیماری نوپدید شمالنبرگ. كتاب مقالات سخنرانان مدعو نوزدهمین كنگره دامپزشكی ایران، صص 79-86، 6-8 اردیبهشت ماه 1395، تهران، ایران.

33-Songer, J.G., (2015).Clostridium perfringens toxoids. In Smith, B.P. (ed). Large animal internal medicine, 5th ed., Elsevier, P1490. 34-Fleming, S., (1985) Enterotoxemia in neonatal calves. Vet Clin Food Anim. 1(3)509-514.